آرام آرام قدم گذاشتم.....

نظرات زیبایتان رابیان کنید....<\/h1>

عیدسعیدفطربرشمامبارک

حلول ماه مبارک رمضان رابه همه ی شما تبریک میگوییم

(قبول باشه....یادتون نره ماروهم دعا کنید...)

می خوام برم مهمونی...

ای خدا هیچ آماده نیستم....!!!!

چی بپوشم؟

آبیه؟؟

نه قدیمی شده

چهارخونه اییه؟؟؟

نه تکراریه

ای خدا موهام مونده...

کفشم؟ادکلن نزدم...

برم اونجا چطوری رفتارکنم؟؟؟؟

چطوری حرف بزنم؟؟؟؟؟؟

اصلا صاحب خونه باکلاسه؟؟؟؟

اصلا چرادعوت کرده؟؟؟

چند روز می خواهیم بمونیم؟؟؟؟

اصلا کجا وکی دعوت کرده؟؟؟؟

-میگم کی دعوت کرده؟؟؟؟

-من

-شما؟؟؟کی هستی؟؟؟

-خدا

-چی شد!!!نمی خوای بیای...؟؟؟

-جواب سوالهایت رامیدهم:من سی روز دعوتت کردم. می پرسی کجا؟درهتل پنچ ستاره ای به نام دنیاوبعدازآن اگر ازدنیااستفاده ی درست کردی به هتل بهشت دعوتت میکنم که آن

پرازستاره های رنگیست.چون محمد(ص)؛علی؛فاطمه...توهم می توانی ستاره باشی

-زمانش راخواستی:درماهی به نام رمضان

-دلیلی برای دعوتت به غیر از دوست داشتنت ندارم.دوست دارم به من نزدیکترشوی.مدتی ازمن دوربودی.

-اماچه بپوشی!توبنده ی من هستی فقط بادلی پاک ونیتی خالص بیا.طوری نیست دلت پاک نباشد بامن باش اوخود به خودصیقل داده می شود.

-رفتارت راعوض نکن .خودت باش ؛بامن راحت باش.

-من باچشمانی اشکباربه او می گویم:چراباتو همه چیز برعکس می شود!!!!آخرتوصاحبی ومابنده

-پس ما کی تورادعوت می کنیم

-خداوندبازسکوت کرد وصبرمیکرد

-خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

بیایدماهم یاد بگیریم....